به گزارش «راهبرد معاصر»؛ تقریبا 20 ماه پیش طالبان زمامداری را در جغرافیای افغانستان به دست آورد و آغاز به دور جدیدی از حکمرانی کرد. نخستین دغدغه ایجاد شده غیر از فضای سیاست داخلی، نوع نگاه دولت جدید مستقر در افغانستان نسبت به همسایگان بود. جمهوری اسلامی ایران نیز از این قاعده مستثنی نبود و همواره با نگرانی و محافظهکاری خاصی نسبت به همسایه شرقی خود برخورد میکرد.
در این مدت هیئت حاکمه افغانستان با مشکلات عدیدهای مواجه بودند. شاید نخستین مشکلشان محروم بودن از سرمایه اندوخته مردم افغانستان نزد بانکهای آمریکایی بود که به وسیله کاخسفید بلوکه شد. ایران و دیگر همسایگان افغانستان به این موضوع اعتراض کردند، زیرا پول مردم میتوانست دست طالبان را در مدیریت اولیه داخلی باز بگذارد، اما آمریکا به بهانههای واهی کارشکنی کرد. دیگر چالشی که حکام طالبان با آن مواجه شدند، بحران مشروعیت بود. همسایگان افغانستان با وجود همکاری با طالبان، هرگز تاکنون این حکومت را در افغانستان به رسمیت نشناختهاند و اتفاقاً به هیئت حاکمه توصیه اکید کردند با تشکیل دولت ائتلافی و فراگیر موافقت کند.
طالبان برای تأمین معاش مردم و حداقلهای حکمرانی با مشکلات عدیدهای مواجه شده است و در این شرایط منطقی است در نخستین گام شرایط برای همسایگان دولت کابل سخت شود
علاوه بر این دو مورد، باید معضل بحران ظرفیت را بیان کرد. افغانستان دوران طالبان هنوز نتوانسته است به ثبات و ظرفیتهای موجود خود دست یابد و همه اینها در شرایطی است که طالبان به دلیل نداشتن تجربه حکمرانی گسترده در جغرافیایی پهناور، با مشکلات عدیده داخلی و خارجی مواجه شد و عملاً افغانستان همچنان درگیر دوران گذار است.
آسیبهای دوران گذار و بحران حاکمیت در این کشور دو اثر تبعی برای همسایگان دارد که در ادامه بیان می شود:
نگارنده معتقد است، سناریوی خروج شتابزده و غیرمسئولانه آمریکا از افغانستان تقریباً برای ایجاد بحرانهایی برای همسایگانی همچون چین، روسیه و ایران که از بازیگران منتقد نظم فعلی بینالمللی هستند، است و طالبان ابزاری برای آمریکا در کنترل رفتار این سه بازیگر منتقد خواهد بود.
از طالبان رفتارهای شتابزده و بحرانآفرین در ماههای گذشته کم دیده نشده که اوج آن بازی این گروه در زمینه بحران آب هیرمند و پرداخت نکردن حقآبه جمهوری اسلامی ایران است. بنا بر شواهد موجود، طالبان با ایجاد سدهای متعدد بر مسیر آب هیرمند و تغییر مسیر درصدد است با اوجگیری نارضایتی داخلی در ایران، زمینه فشار بر حاکمیت جمهوری اسلامی ایران را فراهم کند تا از سویی تهران، طالبان را به رسمیت بشناسد از سوی دیگر، در زمینه برآورده کردن مطامع این گروه همکاری کند.
در این فضا البته دست آمریکا و چند بازیگر رقیب منطقهای ایران مانند ترکیه در موضوع سدسازیها به عینه دیده میشود. خودداری طالبان از بازدید ایران از بالادست و سرچشمه هیرمند نشان از برنامهریزی جدی دست های پشت پردهای دارد که ایران را در موضوع حقآبه زیر فشار قرار دهد.
در نخستین گام تصور میشد هجوم پناهجویان برای ایران معضلساز باشد، اما حال به نظر میآید برنامهریزی شکل گرفته بود با ایجاد فضای روانی در موضوع حقآبهها زمینه تقابل ایرانیها و افغانستانیها در این زمینه شکل بگیرد و امروز این هشدار را میدهم باید منتظر بحران اجتماعی و تقابلات هیجانی میان ایرانی ها و پناهجویان افغان در زمینه موضوع حقآبه باشیم.
افغانستان در بن بست گذار به سر میبرد و در این دوران باید منتظر رفتارهای غیرعقلانی و تحت تأثیر قرار گرفتن هیئت حاکمه طالبان از سوی قدرتهای فرامنطقهای باشیم.